Template By: NazTarin.com
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
طراحي بنر رايگان براي شما(وبلاگ همه جوره!)
و آدرس
aliamirifar.loxblog.com لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
وصیت نامه زیبای حسین پناهی
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند!
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد!
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش میطلبم.
§ اگر کسی از توی ماشینش به تو فحش ناجور داد تا پیاده نشده و قد و قامتش را ندیدهای جوابش را نده.
§ اگر دختری را دیدی که خیلی خوشاندام بود پیش از هر چیز مطمئن شو که قهرمان تکواندو نباشد.
§ پیش از آنکه توی خیابان پس گردن دوستت بکوبی و فحشهای رکیک به او بدهی مطمئن شو خودش است.
§ وقتی مهمان داری اول مطمئن شو ماهواره روی چه کانالی است بعد آن را روشن کن !
§ دختر همسایه که میگوید «تشریف میارین تو» شاید پدرش با تو کار دارد !
§ مستراحی که سنگش خیلی دور از در است و دراش هم قفل نمیشود خطرناکترین جای دنیا است.
§ توی مستراحی و در که میزنند نباید بگویی «بفرمایید!».
§ اینکه صدای دوستت شبیه پدرش باشد طبیعی است پس تا مطمئن نشندی نگو «چطوری خره؟!»
§ دستت را که بالای آکواریوم میبری و ماهیها بالا میآیند الزامن به این معنی نیست که تو را میشناسند یا دوستت دارند؛ بسیاری از ماهیها گوشتخوارند!
§ بعد از سالیان که با رفیقات توی رستوران قرار گذاشتهای اگر دختری دیدی که از در تو آمد یکهو نگو «جووون، عجب چیزییه» چون شاید بیاید و سر میز شما بنشیند و رفیقات که کبود شده معرفیاش کند «نامزدم!»
§ اگر دوست نابینایی داری توی خیابان که به او میرسی پیش از هر چیز به او بگو که مادرت همراه تو است.
§ همهی ژلها، ژل مو نیستند عزیزم!
§ با هر تیغی که توی حمام بود صورتت را اصلاح نکن.
§ وقتی با زنت لب ساحل قدم میزنی و زیرلب میخوانی «خوشگل زیاد پیدا میشه تو دنیا» باقیاش را هم بخوان گیجخان.
کارتون شرک رو حتما ديدين ..اون غول سبز مهربون(!!!)آيا تا حالا به اين فکر کرده بودين که خلق اين هيبت و قيافه آيا تخيلي بوده يا واقعي؟؟بد نيست بدونين شخصي با اين مشخصات ظاهري وجود داشته و خلق قيافه شرک با الهام از ظاهر اين آقا بوده...
ماوريک تيلت که در سال 1903 به دنيا اومده و در سال 1954 هم از دنيا رفته...
يه کشتي گير حرفه اي بود..اونم در نخستين سال هايي که ورزش به عنوان يک سرگرمي نيز شناخته شده بود.
او متولد فرانسه.بسيار باهوش و به چهارده زبان دنيا مي توانسته صحبت کنه..به شعر و تجارت هم علاقه بسيار داشته...
در دهه بيستم زندگيش گرفتار بيماري نادر آکرو مگالي شد که باعث رشد ناهنجار استخوان هايش شد و کل اندامش را در بر گرفت که برايش رنج و عداب زيادي به همراه داشت و مورد بي مهري مردم قرار گرفت به طوري
که مجبور به ترک محل زندگيش که بسيار به اونجا علاقه داشت گرديد
روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا دانشجویانش را به مبارزه بطلبد. او پرسید: `آیا خداوند هر چیزی را که وجود دارد، آفریده است؟`
دانشجویی شجاعانه پاسخ داد: "بله."
استاد پرسید: "هر چیزی را؟"
پاسخ دانشجو این بود: "بله هر چیزی را."
استاد گفت: "در این حالت، خداوند شر را آفریده است. درست است؟ زیرا شر وجود دارد."
برای این سوال، دانشجو پاسخی نداشت و ساکت ماند. استاد از این فرصت حظ برده بود که توانسته بود یکبار دیگر ثابت کند که ایمان و اعتقاد فقط یک افسانه است.
ناگهان، یک دانشجوی دیگر دستش را بلند کرد و گفت: "استاد، ممکن است که از شما یک سوال بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته."
دانشجو پرسید: "آیا سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته، آیا شما هرگز احساس سرما نکرده اید؟"
دانشجو پاسخ داد:
"البته آقا، اما سرما وجود ندارد. طبق مطالعات علم فیزیک، سرما عدم تمام و کمال گرماست و شئی را تنها در صورتی میتوان مطالعه کرد که انرژی داشته باشد و انرژی را انتقال دهد و این گرمای یک شئی است که انرژی آن را انتقال می دهد. بدون گرما، اشیاء بی حرکت هستند، قابلیت واکنش ندارند. پس سرما وجود ندارد. ما لفظ سرما را ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم."
دانشجو ادامه داد: "و تاریکی؟"
استاد پاسخ داد: "تاریکی وجود دارد."
دانشجو گفت:
"شما باز هم در اشتباه هستید، آقا. تاریکی فقدان کامل نور است. شما می توانید نور و روشنایی را مطالعه کنید، اما تاریکی را نمی توانید مطالعه کنید. منشور نیکولز تنوع رنگهای مختلف را نشان می دهد که در آن طبق طول امواج نور، نور می تواند تجزیه شود. تاریکی لفظی است که ما ایجاد کرده ایم تا فقدان کامل نور را توضیح دهیم."
و سرانجام دانشجو پرسید:
- "و شر، آقا، آیا شر وجود دارد؟
خداوند شر را نیافریده است. شر فقدان خدا در قلب افراد است، شر فقدان عشق، انسانیت و ایمان است. عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند. آنها وجود دارند. فقدان آنها منجر به شر می شود."
و حالا نوبت استاد بود که ساکت بماند.
نام این دانشجو آلبرت انیشتین بود
گر به تو افتدم نظر ، چهره به چهره، رو به رو
پا به فرار می نهم ، کوچه به کوچه ، کو به کو !
=========================
جات تو دلمه!
فقط جاتو خیس نکنی!
=========================
به غضنفر میگن : سگتون بچه ی ما را گاز گرفته ، میگه:
اولا سگ ما گاز نمی گیره ، ثانیا سگ ما همیشه بسته است ، ثالثا ما سگ نداریم !
=========================
هاپ هاپ
هووو هووو
واق واق
اووو اووو !
خوب اگه همین طور تمرین کنی سگ خوبی می شی !
=========================
خواستم خونه عشقو تو قلبت بسازم ، اما شهرداری مجوز نداد !
=========================
پرستو و پونه و پردیس پریدن پشت پاترول و رفتن پیک نیک
توی راه پسته و پرتقال و پشمک و پنیر خریدند
یه دفعه پاترول با یه پیکان تصادف کرد و پنجره شکست و چرخ پنچر شد.
پاترول پنج تا پشتک زد پرت شد تو پرتگاه
تو هم بپر یه پتک پیدا کن بزن تو سرت
تا دیگه این پرت و پلاها رو تا آخر نخونی!
=========================
زیبایی صورتت را به آرایشگر و وسایل آرایشی ات تبریک می گویم!
=========================
۸ چیز از ۸ چیز هیچ وقت سیر نمی شه:
1- چشم از نگاه
2- زمین از باران
3- گدا از پول
4- عالم از علم
5- دریا از آب
6- آتش از هیزم
7- حریص از مال
8- تو از من!
=========================
شما برنده یک دستگاه ماکسیما، یک باب منزل مسکونی
و ماهانه ۵۰۰هزار تومان را سراغ نداری؟ گفتم شاید امر خیری صورت گرفت !
ورژن جدید :
همیشه پشت سر هر مرد موفق، زنی است که . . .
انگشت به دهان مانده !
=========================
وقتی ازت دورم فکر نکنی فراموشت می کنما، نه!
فقط بهت فرصت می دم دلت برام تنگ بشه !
نرو پایین سر کاریه
.
.
.
نرو
.
.
.
نرو
.
.
.
سلام، آفرین که به حرف شیطون گوش نکردی، من این پایین منتظرت بودم
میخواستم بگم: مسواک بزن همیشه تا دندونات تمیز شه!
ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﻮﻧﻪﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺯﺩ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯﺵ ﯾﻪﺳﻮﺍﻝ ﺑﭙﺮﺳﻪ…
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺟﯿﻎ ﺯﺩ،ﮐﻨﺘﺮﻝﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ…ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪﺑﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ…
ﺍﺯ ﺟﺪﻭﻝ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ…ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﭗﮐﻨﻪ…ﺍﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺗﻮﯼ
ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ…ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﯿﭻﺣﺮﻓﯽ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺭﺩ ﻭ
ﺑﺪﻝﻧﺸﺪ…ﺳﮑﻮﺕ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﻣﺎ ﺑﻮﺩﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﺮﺩ
ﻭﮔﻔﺖ"
:ﻫﯽ ﻣﺮﺩ!ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﯾﻦﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ…ﻣﻦ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺳﺮ ﺣﺪﻣﺮﮒ
ﺗﺮﺳﻮﻧﺪﯼ"!ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ" :ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﯾﻪﺿﺮﺑﻪ ﯼ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﻮ ﺭﻭﻣﯿﺘﺮﺳﻮﻧﻪ"ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ" :ﻭﺍﻗﻌﺂﺗﻘﺼﯿﺮ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ…ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻭﻟﯿﻦ
ﺭﻭﺯﯾﻪﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻫﯽ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﻡﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ…
ﺁﺧﻪ ﻣﻦ25ﺳﺎﻝﺭﺍﻧﻨﺪﻫﯽ
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﮐﺶ ﺑﻮﺩﻡ!!!…
woooooooooooooooooooooooooooooooow
کشيشى يک پسر نوجوان داشت و کمکم وقتش رسيده بود که فکرى در مورد شغل آيندهاش بکند. پسر هم مثل تقريباً بقيه همسن و سالانش واقعاً نميدانست که چه چيزى از زندگى ميخواهد و ظاهراً خيلى هم اين موضوع برايش اهميت نداشت.
يک روز که پسر به مدرسه رفته بود، پدرش تصميم گرفت آزمايشى براى او ترتيب دهد.
به اتاق پسرش رفت و سه چيز را روى ميز او قرار داد:
يک کتاب مقدس
يک سکه طلا
و يک بطرى مشروب .
کشيش پيش خود گفت :
« من پشت در پنهان ميشوم تا پسرم از مدرسه برگردد و به اتاقش بيايد. آنگاه خواهم ديد کداميک از اين سه چيز را از روى ميز بر ميدارد. اگر کتاب مقدس را بردارد معنيش اين است که مثل خودم کشيش خواهد شد که اين خيلى عاليست. اگر سکه را بردارد يعنى دنبال کسب و کار خواهد رفت که آنهم بد نيست. امّا اگر بطرى مشروب را بردارد يعنى آدم دائمالخمر و به درد نخوري خواهد شد که جاى شرمسارى دارد.»
مدتى نگذشت که پسر از مدرسه بازگشت. در خانه را باز کرد و در حالى که سوت ميزد کاپشن و کفشش را به گوشهاى پرت کرد و يک راست راهى اتاقش شد. کيفش را روى تخت انداخت و در حالى که ميخواست از اتاق خارج شود چشمش به اشياء روى ميز افتاد. با کنجکاوى به ميز نزديک شد و آنها را از نظر گذراند.
کارى که نهايتاً کرد اين بود که کتاب مقدس را برداشت و آن را زير بغل زد. سکه طلا را توى جيبش انداخت و در بطرى مشروب را باز کرد و يک جرعه بزرگ از آن خورد . . .
کشيش که از پشت در ناظر اين ماجرا بود زير لب گفت:
« خداى من! چه فاجعه بزرگي ! پسرم سياستمدار خواهد شد ! »
چه با اشتها هم ميخوره توله سگ!!!!
برای مردهای مجرد باید مالیات سنگینی مقرر شود
چون این انصاف نیست که شادتر از بقیه زندگی کنند!
###############################
توماس ادیسون در بیانیه ای یاد آوری کرد
من فقط برق رو اختراع کردم
جان مادرتون واسه قبضش به من فحش ندین !
###############################
گر پیامک من ندادم سوی تو
میکشم خجلت کنون از روی تو
من جهاد اقتصادی می کنم
واقعا کاری عبادی می کنم !
###############################
مردی در سالن بدن سازی از مربی خود میپرسد:
با کدام دستگاه کار کنم؟
میخواهم آن دختر زیبا را تحت تاثیر قرار بدهم
مربی گفت : از دستگاه خودپرد از بیرون سالن استفاده کن !
###############################
طبق آخرین تحقیقات در سه ماه سال جاری
تنها درآمد ما ... پدرمان بوده است !
###############################
جهت ترویج فرهنگ اشتغال زایی ، هم اکنون شما به سرکار رفتید !
###############################
عاشقانه ترین حرف دوران نامزدی
"اول تو قطع کن" !
###############################
ﻣﻦ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﺎ یکی ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺣﺴﻮﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﯾﺎﺩﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯی هاﻡ ﻭ ﺑﺪﻡ ﺑﻪ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﺎ !!!
###############################
مهمترین اعضای بدن "دل" و "دماغ"ند
که اگر دنیا را داشته باشی و این دو را نه، هیچ نداری !
###############################
هر وقت من کلید موفقیت رو پیدا میکنم
یه نفر قفل رو عوض میکنه !
###############################
سوال امتحانی تو شهر حیف نون : احمدشاه قاجار را فقط نام ببرید !
###############################
چیستان :
آن چیست که هیچکس ندارد وهمه توقع دارند تو حتما آن را داشته باشی
جواب : اعصاب !
###############################
خوبی که از حد بگذره طرف فکر میکنه خبریه
والا خبری نیست ما ذاتا خوبیم !
###############################
دوست عزیز
خیلی مایلم دعوت شما را بپذیرم و به زندگی تان بیایم،
اما متاسفانه نمی توانم. لطفا برنامه های خود را بخاطر من تغییر ندهید!
با احترام فراوان
امضاشانس) !
###############################
حیف نون میره رستوران فرنگی ،از گارسون میپرسه : غذا چی دارین؟
گارسون جواب میده:کاستی دگیلین کوفیتوستا با لیمو
حیف نون میگه : کاستی دگیلین کوفیتوستا با چی !!؟
###############################
ای دخترانی که ملاک انتخابتان خودرو طرف است ،
بدانید و آگاه باشید که همانا پس از مدتی همچون روغن موتور آن خودرو تعویض می شوید !
###############################
یک منبع ناشناس که نخواست نامش فاش شود،
خبری را اعلام کرد که نخواست پخش شود !
###############################
هیچ چیز بدتر از شمارههایی نیست که تو گوشیت سیو میمونند
فقط برای اینکه
اگه یه روزی دوباره تلفنت زنگ خورد، بدونی که نباید جواب بدی !
###############################
حیف نون از دوستش میپرسه : توک چشم کجاست؟
دوستش میگه چشم که توک نداره
میگه:پس چرا خواننده میگه توکه چشمات خیلی قشنگه !؟!؟
ارزشه يه بار رفتنو داره ها....!
نظر يادت نره هااااااا....................!
رو پشت بوم چيه؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ببينم شما با اين همه پول چيكا ميكردين؟تو نظرات بگين...!
آهنگ جدید و فوق العاده زیبای محسن یگانه به نام ميترسم
منبع: http://www.pardad.ir
بچه میمونه به مامانش می گه : مامان من چرا انقدر زشتم؟
مامانش میگه : برو خدا رو شکر کن که مثل اونی که داره الان این اس ام اس می خونه نیستی
***********************
اگر خواهان مهاجرت به کانادا هستید
تا سپتامبر با ما تماس بگیرید .
(گروه غازهای وحشی مهاجر)
***************************
شوخی به صدا و سیما بعد از سریال حضرت یوسف
ادامه سریال حضرت یوسف را از شبکه" ایکس ایکس ال"
تماشا کنید !!!
************************
می دونی فرق منشی خوب با منشی خیلی خیلی خوب چیه؟
منشی خوب می گه:صبح بخیر رئیس
منشی خیلی خیلی خوب می گه:صبح شده رئیس
**********************
اولین چیزی که بهش دل بستم تو بودی، بی توآروم و قرار نداشتم
گریه می کردم . . .
تورو می خواستم . . .
میدونستم تو نباشی نمیخوابم . . .
۰
۰
۰
دوستت دارم پستونک
****************************
تنها طنین شب های من صدای توست. تنها تو هستی که در نیمه شب صورتم را نوازش می کنی.
تنها دلیل شب بیداریم تو هستی ای پشه
************************
حکایت تو در قلب من حکایت اون افغانیه که از ایران نمیره!!!
************************
به اندازه موهای سرم دوستت دارم، به اندازه موهای ریخته شده ام عاشقتم، به مقدار دفعه هایی که شونه کردم بهت وفادارم شناختی؟
.
.
منم منم حسن کچل
**************************
از این به بعد از خونه بیرون نرو، چون خیلی دوست دارم، نمی خوام از دستت بدم،هرجا هستی تورو خدا از ساعت 9 دیرتر نیا ......آخه الان وقت جمع آوری زباله هست
***********************
هر چه زودتر یک تماس بامن بگیر چون نگران شدم .
آخه همین الآن خبر دادند که منگولا رو میگیرند
***********************
1,2,3,4,5,6,7,8,9,10
.
.
آفرین منگل فردا abc کار میکنیم.
************************
من همین الان بالای یه برج 30 طبقه ایستاده ام .با کسی هم شوخی ندارم ..جدیه جدی
اگه بدونم دوستم نداری همین الان ..از این بالا ...خودمو
با آسانسور می رسونم طبقه پایین
به نظرتون داره ميره پارتي آمريكايي يا ميره مخ زني؟!!!!!!!!!!!!
فال روز تولد
بيا ادامه مطلب
نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی
و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چگونه دست دلم را بگيرم ودر كنار
دلتنگيهايم قدم بزنم
در اين خيابان
كه پر از چراغ و چشمك ماشينهاست
...نه آقايان:
مسير من با شما يكي نيست
از سرعت خود نكاهيد
من آداب دلبري را نمي دانم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن
اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر لحظه هرجا که میرم حس نگاهت با من
این دل بیطاقتِ من قیده تورو نمی زنه
بذار یبار نگات کنم از جونو دل صدات کنم
هرچقدر دلتنگی دارم هدیه به اون چشات کنم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش می توانستم تمام دلتنگیهایم را بر کوله بار خدا میریختم تا با تنهائیش به کول بکشد
بدون هیچ خمی بر ابرو
اما افسوس که داده را پس نمیگیرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلم برايت تنگ شده !
مي خواهم آنقدر اشک بريزم
تا غبار فاصله از قلبم تميـــز شود .
ولي مي ترسم ...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باران کـه میبـارد...... دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود..... راه می افـتم ... بـدون ِ چـتـر ... من بـغض می کنـم ....آسمـان گـریـه ..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من وجودم به تو مدیون و دلم مامن توست
آرزویم نظری روی تو و دیدن توست
من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم
با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
میگن دلتنگی قشنگ ترین هدیه ی عشقه
حالا من با این هدیه ی قشنگ تو چیکار کنم!؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نقــاش خــــوبی نــــبودم...
..
اما
..
ايــن روزها...
..
به لطـف تــــــــــو...
..
انـــتظار را
..
ديـــدنی ميكــشـم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من و این داغ در تکرار مانده
من و این عشق بیدار مانده ،
مپرس از من چرا دلتنگ هستم
دلم بین در و دیوار مانده . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من حسرت دیدار تو دارم به که گویم
از بهر تو من ابر بهارم به که گویم
غیر از تو کسی را به خدا دوست ندارم
از نرگس چشم تو خمارم به که گویم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به نام خدائی که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ
زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ
شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد
اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد
من و تو پنجره های قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نمیدانم چرا بیمارم امشب
سکوتی خفته در گفتارم امشب
غم اشک دلم آهسته می گفت
پریشان از فراق یارم امشب .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دست من کوتاه از دیدار توست
قلب من اما همیشه یاد توست .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هرگاه دلت یاد کسی کرد و فرو ریخت ، آنگاه به یاد آر که من نیز به یاد تو چنینم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من بودم
تو
و یک عالمه حرف...
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!!
کاش بودی و
می فهمیدی
وقت دلتنگی
یک آه
چقدر وزن دارد...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد ؟
دلتنگی معنی ندارد ...
درد دارد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل من تنگ تو است
صندلیهای حیاط
پر برف دیشب ...
و تو کی می آیی؟
که شود آب همه برفهایی
که نبودت را فریاد زده !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دلتنگی احساس قشنگیه
نوشته شده در سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:اس ام اس دلتنگی,اس ام اس,اس ام اس جدایی,اس ام اس جدید,اس ام اس دلتنگی,اس ام اس روز,اس ام اس عارفانه,اس ام اس عاشقانه,اس ام اس عاشقانه جدید,اس ام اس غمگین,دلتنگی,پیامک,پیامک دلتنگی,پیامک عاشقی, توسط NoRmAn
| لينك ثابت
آهنگ شنیدی و بسیار زیبای محسن یگانه به نام هراس با 3 کیفیت متفاوت
منبع:http://www.pardad.ir
اسامي و توضيحات سايتها در ادامه مطلب مخصوص اعضا
بدو عضو شو مي ارزه....
لطفا چند لحظه تحمل بفرمایید تا عکس کاملا لود شود
قای فن ویپنگ ( Fan Weipeng ) از چین،۱۰۲ کاسه را در یک برنامه تلویزیونی به نام ( Lo Show Dei Record ) در میلان ( Milan ) ایتالیا با یک انگشت در یک دقیقه در ۱۱ آوریل ۲۰۰۹ شکست و این رکورد را از آن خود کرد.
شخصي به نام پل یك دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت كرده بود. شب عید هنگامی كه پل از ادارهاش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد كه دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می كرد. پل نزدیك ماشین كه رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟"
پل سرش را به علامت تائید تكان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است".
پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان این است كه برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این كه دلاری بابت آن پرداخت كنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای كاش..."
البته پل كاملاً واقف بود كه پسر چه آرزویی می خواهد بكند. او می خواست آرزو كند. كه ای كاش او هم یك همچو برادری داشت. اما آنچه كه پسر گفت سرتا پای وجود پل را به لرزه درآورد:
" ای كاش من هم یك همچو برادری بودم."
پل مات و مبهوت به پسر نگاه كرد و سپس با یك انگیزه آنی گفت: "دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟"
"اوه بله، دوست دارم."
تازه راه افتاده بودند كه پسر به طرف پل بر گشت و با چشمانی كه از خوشحالی برق می زد، گفت: "آقا، می شه خواهش كنم كه بری به طرف خونه ما؟"
پل لبخند زد. او خوب فهمید كه پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به همسایگانش نشان دهد كه توی چه ماشین بزرگ و شیكی به خانه برگشته است. اما پل باز در اشتباه بود.. پسر گفت: " بی زحمت اونجایی كه دو تا پله داره، نگهدارید."
پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت كه پل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و تیـز بر نمی گشت. او برادر كوچك فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل كرده بود.
سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره كرد :" اوناهاش، جیمی، می بینی؟ درست همون طوریه كه طبقه بالا برات تعریف كردم. برادرش عیدی بهش داده و او دلاری بابت آن پرداخت نكرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم داد ... اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب عید رو، همان طوری كه همیشه برات شرح می دم، ببینی."
پل در حالی كه اشكهای گوشه چشمش را پاك می كرد از ماشین پیاده شد و پسربچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، كنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند.
یک روز یکی از دوستان مامانم(خاله زهره من)منزل ما بود .ایشان به اتفاق مامانجزوه هایی را میخواندند که در یک همایش به آنها داده بودند.ناگهان کنجکاوی مامان گل کرد و با موبایلش شماره خاله ام را گرفت صدایی ظریف و زنانه گفت:«مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد»مامانم خندید و گفت مشترک مورد نظر ور دل من نشسته،اونوقت اینا میگن ...خاله زهره گفت:این که چیزی نیس،من شماره دوستمو گرفتم همین صدا گفت:«این شماره در شبکه موجود نمیباشد»در صورتی که من خودم با همین دو تا چشام،سند موبایلشو دیدم!من ساکت نشسته بودم و چیزی نمیگفتم.
آخه ما خیلی اصرار کرده بودیم که مامان موبایل بگیرد،او همیشه می گفت:شما ها جوون هستید و ما نگرانتون میشیم،شما داشته باشید بهتره.به او گفتیم:شما هم هیچ وقت خونه نیستید!یا همایش هستین یا سمینار یا کنگره!خوب بعضی وقت ها شما هم دیر میکنید و ما نگرانتون می شیم.بعد هم براش خوندیم:«جایی نمیروی که دل بیقرار من تا بازگشتن تو به صد جا نمیرود!»
در اثر همین اصرارهای متمادی!بالاخره دو سال پیش،مامان برای موبایل ثبت نام کرد.وقتی که مامان برای تحویل سیم کارت مراجعه کردةمسوول دفتر تلفن همراه گفت:«خانم مژدگانی بدین،شمارتون خیلی رنده.»مامان هم که ماشاالله در بخشش،دست حاتم طایی را از پشت بسته،200تومان به او داده بود!خودش گفت که آقاهه!چپ چپ نگاهش کرده لابد آقاهه فکر کرده مامان از پشت کوه دماوند آمده!به همین دلیل به معاملات ارزی و جاری مملکت وارد نیست!
مامان خوشحال به خانه آمد و جریان را تعریف کرد.بعد گفت:چه خوب شد آقاهه متوجه دو رقم آخر شماره نشد.پرسیدم:چطور؟گفت:چون دو رقم آخرش میشه عدد بیست!خوب،مخابراط هم که میدونه که«من خودم نمره بیستم،من مثه هیچ کسی نیستم»فریادمان در آمد و گفتیم:«وای...مامان تو رو خدا بس کن!چقدر از خودت متشکری.فردا برو یه دسته گل بگیر بذار جلوی آیینه!»مامان گفت:مرسی که یادم آوردین،اتفاقا برای خودم یک نوشابه باز میکنم!میبینید تو رو خد،مامانای این دور و زمونه رو!ظرفیت داشتن یک گوشی موبلیل را هم ندارند،آن وقت میخواهند پاجرو و ماکسیما هم بخرند.بگو یک دفعه دانشگاه آزاد هم بروند!
از روزی که موبایل به مامان داده اند،دائم آن را با خود این طرف و آن طرف می برد.وقتی به مهمانی می رود سفارش میکند«حتما به من زنگ بزنید هان»طفلک،هیچ کس به او زنگ نمی زند!حالا تازه شروع کرده که شماره اش را به دوستانش بدهد.راستی یادم رفت بگویم،قبل از این که سیم کارت را بدهند،بابای من که میخواست خیلی مدرن و روشنفکرانه عمل کند،از همه دوستانش پرس و جو کرد تا بتواند آخرین مدل گوشی را برای مامان بخرد.
مامان دلش میخواست گوشی مدل تعظیمی یا به قول خودش از آنهاییکه درش باز میشود،داشته باشد،دوربین دار که نمیخواست،چون میگفت:«هم گرونه و هم هر چیزی مال یه چیزیه!موبایل که دوربین عکاسی نیست!بعد مثل آدم های باکلاس!نشست و کاتالوگ گوشی را خواند.از نوشته انگلیسی که سر در نیاورد،ولی از ترجمه فارسی اصلا چیزی نفهمید ولی بالاخره ما به او یاد دادیم که در همایش ها!آن را روی ویبره بگذارد.مامان دوست ندارد موبایل را از گردنش آویزان کند و میگوید:این دیگه خیلی تیر آجری(تین ایجری)میشه(بابا کاریکلماتور).بنابراین چون موبایل توی کیفش است متوجه ویبره نمیشود و همه اش miss callدارد !smsهم که الحمدالله ندارد!خدا پدر و مادر خواهرم را بیامرزد که به مامان یاد داد چطئری smsهایش را بخواند.چند وقت بعد خواهرم براش smsفرستاد«وقتی بارون مییاد تو منو به اندازه قطره های بارون که میگیری دوست داری ولی من تو رو اندازه اون قطره هایی که نمیتونم بگیرم دوست دارم»باید بودید و اشک های مامانم را می دیدید و قربان صدقه هایش را میشنیدید!ای خواهر زبل
موقعيتي كه فرناندو تورس در بازي ديشب منچستر يونايتد و چلسي به شكلي باور نكردني از دست داد....
روزی خانمی در حال بازی گلف بود که توپش تو جنگل افتاد. او دنبال توپ رفت و دید که یک قورباغه در تله گیر کرده است.
قورباغه به او گفت : اگر مرا از این تله آزاد کنی سه آرزوی تو را برآورده می کنم .
زن قورباغه را آزاد کرد و قورباغه گفت : "متشکرم" ولی من یادم رفت بگویم شرایطی برای آرزوهایت هست؛ هر آرزویی داشته باشی شوهرت ۱۰ برابر آن را میگیرد.
زن گفت : اشکال ندارد !
زن برای اولین آرزویش میخواست که زیباترین زن دنیا شود !
قورباغه اخطار داد که شما متوجه هستید با این آرزو شوهر شما نیز جذابترین مرد دنیا می شود و تمام زنان به او جذب خواهند شد ؟
زن جواب داد : اشکالی ندارد من زیباترین زن جهان خواهم شد و او فقط به من نگاه میکند !
بنابراین اجی مجی ....... و او زیباترین زن جهان شد !
برای آرزوی دوم خود، زن میخواست که ثروتمندترین زن جهان باشد !
قورباغه گفت : این طوری شوهرت ثروتمندترین مرد جهان خواهد شد و او ۱۰ برابر از تو ثروتمندتر می شود.
زن گفت اشکالی ندارد ! چون هرچه من دارم مال اوست و هرچه او دارد مال من است ...
بنابراین اجی مجی ....... و او ثروتمندترین زن جهان شد !
سپس قورباغه از آرزوی سوم زن سوال کرد و او جواب داد :
من دوست دارم که یک سکته قلبی خفیف بگیرم و شوهرم...!!!
مردی با همسرش تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازم خواستن که با رئیس و چنتا از دوستاش برای ماهیگیری به کانادا بریم"
ما به مدت یک هفته اونجا می مونیم.این فرصت خوبیه تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم پس لطفا لباس کافی برای یک هفته برام بردار و وسایل ماهیگیریمو هم آماده کن.
ما از اداره حرکت می کنیم و من سر راه وسایلم رو از خونه بر می دارم ، راستی اون لباسای راحتی ابریشمی آبی رنگه رو هم بردار!
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعیه اما بخاطر این که نشون بده همسر خوبیه دقیقا کارایی رو که همسرش خواسته بود انجام داد
هفته بعد مرده اومد خونه ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.
همسرش بهش خوش آمد گفت و ازش پرسید ماهی هم گرفتی یا نه ؟
مرد گفت :"آره یه عالمه ماهی قزل آلا،چند تا ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم. اما چرا اون لباس راحتیارو که گفته بودم واسم نذاشتی ؟"
زن جواب داد : لباسای راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم!!!
برنارد داره برا خودش پیاده روی می کنه که بطور اتفاقی می افته وسط یک
میدان گاو بازی و برای نجات جون خودش مجبور میشه که …
دانلود انيميشن با لينك مستقيم(حجم3.97mb)
ملیسا میسا دختر فلیپینی الاصل اما متولد سن دیه گو ایالت کالیفرنیاست.
او فارغ التحصیل رشته طراحی صحنه تئاتراز دانشگاه سن دیه گواست.
او علاقمند به طراحی جواهرات بود و در طراحی مروارید حتی مدرک هم دارد.
منبع:سیمرغ
شيرم شيراي قديم!!!!!!!!!!
ضرورت دانستن رسوم و نوع نگاه طرف مقابل در جریان ازدواج امری
حیاتی و تاثیر گذار است موضوعی که به همراه سادگی در ازدواج
فراموش می شود.
ازدواج پیچیدگی های زیادی دارد که باید به آن توجه کرد !
خانم ها مثل چي هستند؟
خانم ها مثل راديو هستند:
هر چي مي خواهند مي گويند ولي هر چه بگويي نمي شنوند.
خانم ها مثل شبکه اينترنت هستند:
از هر موضوعي يک فايل اطلاعاتي دارند.
خانم ها مثل چسب دوقلو هستند:
اگر دستشان با گوشي تلفن مخلوط شد، ديگر بايد سيم را بريد.
خانم ها مثل موتور گازي هستند:
پر سر و صدا، کم سرعت، کم طاقت
خانم ها مثل رعد و برق هستند:
اول برق چشمهاشون مي رسه، بعد رعد صداشون.
خانم ها مثل ليمو شيرين هستند:
اول شيرين و بعد تلخ مي شوند.
خانم ها مثل موبايل هستند:
هر وقت کاري مهم پيش مي آيد در دسترس نيستند.
خانم ها مثل گچ هستند:
اگر چند دقيقه مدارا کنيد آنچنان سخت مي شوند که هيچ شکلي نمي گيرند.
خانم ها مثل کنتو ر برق هستند:
هر چند سال يکبار سن آنها صفر مي شود.
خانم مثل فلزياب هستند:
هرگاه از نزديکي طلافروشي رد مي شوند عکس العمل نشان مي دهند.
در اين گزارش سعي شده است كارهايي كه خود مردم بايد هنگام وقوع زلزله انجام دهند و كارهايي كه مسئولان بايد بعد از وقوع زلزله انجام دهند شرح داده شود...
كارهايي كه خود مردم بايد هنگام وقوع زلزله انجام دهند:
• توكل به خدا و دعاي عاجزانه، قرار گرفتن رو به قبله و خواندن شهادتين! (اگه بدونيد تو اون لحظه خوندن شهادتين چه لذتي داره!)
• تهيه و همراه داشتن انواع سلاحهاي سرد و گرم جهت جلوگيري از فرصت طلبي ساكنان شهرهاي همجوار و حتي شما دوست عزيز!
• رساندن خود به يک فضاي باز در صورت وجود!
• گوش دادن به شايعات از بدو شروع زلزله! (چون معمولاً واقعيات در ابتدا به صورت شايعات به گوشتان خواهد رسيد!)
• رساندن خود به زير زمين منزل حتي در برجهاي صد طبقه!
• رفتن به بالاي درخت در صورت پيدا نکردن مکان مناسبتر!
• حلاليت طلبيدن از دوستان و آشنايان و همكاران و خلاصه همه رفتگان و نرفتگان در هنگام زلزله!
• به ياد آوردن اين جمله معروف بساز بفروشان عزيز : "دنبال نازکي ساختمان باش و کلفتي نان!"
• حفظ خونسردي حتي در صورت فوت کردن! (در صورت زنده ماندن بهتر است منتظر کسي نمانيد، چون کس ديگري زنده نميماند که بخواهد به شما کمکي بکند. در نتيجه برويد و پشت سرتان را هم نگاه نکنيد!)
البته از من ميشنويد بهتر است خودتان را همانجا راحت كنيد و گرنه اگر زنده بمانيد ممكن است از آتش سوزي بميريد يا از برق گرفتگي، شايد هم در چاه بيفتيد يا در دعواهايي که سر وسايل منزل شهروندان اتفاق ميافتد، لت و پار شويد يا از گرسنگي تلف شويد يا در بيمارستانِ بدون دارو، پرستار و دكتر جان به جان آفرين تسليم كنيد و خيلي اتفاقهاي ديگر. پس بهتر است به همان چيزي كه در ابتدا گفتم عمل كنيد!
كارهايي كه مسئولان بايد بعد از وقوع زلزله انجام دهند:
• بايدجلوي مردمي را كه براي كمك به صاحبخانهها جهت جمع آوري وسايل با ارزش به منطقه قدم رنجه ميكنند را بگيرند!
• بايدبه طور موقت هم كه شده از ارسال پارازيت روي سيستمهاي ماهوارهاي ومخابراتي جلوگيري كنند تا لااقل اگر كسي زير آوار ماند از عوارض پارازيت نميرد!
• بايد حداقل هفت بهشت زهراي جديد تأسيس شود!
• بايد تعداد زيادي نعش كش جهت انتقال شهروندان به بهشت زهراهاي جديد الاحداث، مهيا شود!
• بايد تعداد زيادي دستشويي سيار را پس از زلزله براي جلوگيري از آلودگي بيشتر تعبيه کنند!
• بايد به برگزاري مجدد همايشها،جشنوارهها،سمينارها،جلسات و ... در رابطه باراهكارهاي جلوگيري از زلزله به صرف نهار و شام اقدام کنند!
• بايد امداد رساني به وسيله هليكوپترهاي امداد (نه ببخشيد ، بالگرد ، نه ببخشيد، چرخبال، نه ببخشيد ، گردچرخ!) را براي افراد خاص با خون رنگيتر در نظر بگيرند!
• بايدصداوسيمابه جاي تبليغات چيپس وپفک خود درشبکه ملي به پخش آموزش راهکارهاي قبل از زلزله بپردازد!
چهل کاری که خانوما نمی تونن انجامش بدن !
۱- چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش
۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری
۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن
۴- بلند کردن چیزی
۵- پرتاب کردن
۶- پارک کردن
۷- خواندن نقشه
۸- دزدی کردن از بانک
۹- آرام و ساکت جایی نشستن
۱۰- بیلیارد بازی کردن
۱۱- پول شام رو حساب کردن
۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن
۱۳- مواخذه شدن بدون اینکه گریه کنن
۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی
۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه
۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن
۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن
۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو
23- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد
24- آرایش نکردن
25- لاک نزدن
26- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن
27- سیگار برگ و یا چپق کشیدن
28- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده
29- گریه کردن بدون آبریزش بینی
30- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون
31- تماشای اخبار و خوندن روزنامه
32- نق نزدن
33- لگد زدن
34- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن
35- اخ تف کردن
36- خواستگاری رفتن
37- موارد بالا رو قبول کردن ...
شما هم اگه چیزی به نظرتون میرسه خجالت نکشید، اضافه کنید !
با عرض پوزش از همگي نتونستم از اين عكس راحت بگذرم!!!!!
بازم از همگي پوزش ميطلبم!!!
نظر ميخوااااااااااااااااام!!!!!
برنارد در یک جزیره ی تقریبا خشک و بیابانی در حالی که خیلی گرسنه است ، گرفتار
میشه و در حین جستجو برای غذا با اتفاقات متعددی مواجه میشه...
دانلود كارتن و انيميشن برنارد با موضوع جزیره ی بیابانی با لينك مستقيم
منبع: http://raiegan.loxblog.com
1-بد شانسي يعني : داري با دوست دختر جديدت راه ميري ، يک دفعه دوست دختر فابريکت مياد و تو قبلا بهش گفتي که به غير از او هيچ دوست دختر ديگه اي نداري و حالا اون تو رو با يه دختر ديگه ميبينه ، خب مسلم ديگه بهترين دوست دخترت ميپره .
2:بد شانسي يعني : تو دانشگاه سر کلاس داري اداي استادتو در مياري ، بعد همينکه صورتتو برميگردوني ، ببيني استادت پشت سرت واستاده و داشته تمام ارهاي تو رو ميديده و دوستاي نامردتم اصلا چيزي بهت نگفتن که استاد پشت سرته .
3: بد شانسي يعني : شب عيد ميخواي براي دوست و آشنا اي کارت بفرستي ، ولي خطها به قدري شلوغه ، که مسنجر به زور بالا مياد ، چه برسه که بخواي اي کارت بفرستي .
4: بد شانسي يعني : بدون گواهينامه و به صورت کاملا هيدن گونه ( مخفيانه ) ماشين بابا رو دو در ميکني تا بري دنبال رفقا و برين کمي صفا کنين ، رفقا رو بر ميداري ، يه اسکوتر هم تو ضبط ماشين ميذاري و به صورت شخله گاز شروع ميکني به رانندگي ، سره اولين چهارراه پليس بهت گير ميده و به جرم نداشتن گواهينامه ، ماشين باباتو 2 هفته تو پارکينگ ميخوابونن .
5: بد شانسي يعني : جلوي دوستات ادعا ميکني که خداي کامپيوتري ، بعد يه روز يکي از دوستات زنگ ميزنه که اگه ممکنه بري و ويندوزشو عوض کني ، بعد و ميري اونجا وبه جاي اينکه ويندوزشو درست کني ، ميزني کامپيوترشو داغون میکنی .
6: بد شانسي يعني : اون گرگه تو کارتون ميگ ميگ ( همون گرگه و شتر مرغه ) ، چون ما از بچگيمون يادمونه که اون ميخواسته اين شتر مرغه رو بگيره و هر دفعه بد شانسي مياره ، خلاصه اينکه به نظر بدشانس ترين شخصيت کارتوني همونه .
7: بد شانسي يعني : آمار وبلاگت به روزي چند هزار نفر رسيده و داري کلي حال ميکني ، يک روز کانکت ميشي و اسم وبلاگتو وارد ميکني و ميبيني پيغام انسداد اين سايت توسط مخابرات اومده جلوت و تو اصلا باور نميکني اينو و همين امر باعث ميشه تا آمارت به يک دهم آمار قبليت برسه .
8: بد شانسي يعني : جلوي دوستات ادعا ميکني خداي کانتر استريک و آنريل تورنومنت هستي ، بعد يه روز دوستات دعوتت ميکنن گيم نت و ميري اونجا ميشيني و آنريل و يا کانتر ميزني ، و تنها چيزي که اونوقت تابلو ، اسم تو که هميشه آخري ( با اون همه ادعا )
شنبه
مرد : امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين ، امروز قراره من و زری با هم بريم «فال قهوه روسي يخ زده» بگيريم. ميگيند خيلي جالبه ، همه چي رو درست ميگه . به خواهر شوهرزری گفته «شوهرت برات يه انگشتر بزرگ ميخره » خيلي جالبه نه ؟ سر راه يه چيزی از بيرون بگير بيا
يکشنبه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين ، امروز قراره من و زری بريم برای کلاسهای «روش خوداتکايي بر اعتماد به نفس» ثبت نام کنيم . هم خيلي جالبه ، هم اثرات خوبي در زندگي زناشوئي داره . تا برگردم دير شده . سر راه يه چيزی از بيرون بگير و بيا
دوشنبه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين امروز قراره من و زری با هم بريم «شو»ی «ظروف عتيقه» . ميگن خيلي جالبه، ممکنه طول بکشه، سر راه يه چيزی از بيرون بگير و بيار
سه شنبه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين امروز قراره من و زری با هم بريم برای لباس مامانم که برای عروسي خواهر زری ميخواد بدوزه دگمه انتخاب کنيم . تو که مي دوني فاميل مامانم اينا (!) چه قدر روی دگمه لباس حساس هستند . ممکنه طول بکشه . سر راه يه چيزی از بيرون بگير بيا
چهارشنبه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين ، امروز قراره من و زری بريم برای کلاس «بدنسازی» و «آموزش ترومپت» ثبت نام کنيم . همسايه زری رفته ، ميگه خيلي جالبه . ترمپت هم ميگند خيلي کلاس داره ، مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله ، سر راه يه چيزی از بيرون بگير و بيار
پنجشنبه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببين ، امروز قراره من و زری بريم با هم خونه همسايه خاله زری که تازه از کانادا اومده . ميخوايم شرايط اقامت را ازش بپرسيم ، من واقعا' از اين زندگي خسته شدم . چيه همه ش مثل کلفتها کنج خونه ! به هر حال چون ممکنه طول بکشه ، سر راه يه چيزی از بيرون بگير و بيا
جمعه
مرد : عزيزم ، امروز ناهار چي داريم؟
زن : ببينم ، تو واقعا' خجالت نمي کشي؟ يعني من يه روز تعطيل هم حق استراحت ندارم ، واقعا' نمي دونم به شما مردهای ايراني چي بايد گفت؟ نه واقعا' اين خيلي توقع بزرگيه که انتظار داشته باشم فقط هفته ای يه بار شوهرم من رو برای ناهار ببره بيرون ؟
نابینایی در شب تاریک سبویی بر دوش و چراغی در دست داشت و به راهی می رفت. شخصی فضول به او رسید و خطاب به وی گفت: ای نادان شب و روز پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی برابر. چرا با خود چراغ حمل می کنی؟
نابینا گفت: این چراغ را برای این برداشته ام تا یک نفر کوردلی چون تو تنه نزند و سبوی مرا نشکند!
حتی اگر تجهیزاتتان را بگیرند
حتی اگر تفتیش بدنیتان کردند
تک تک لباسهایتان را وارسی کنند
و شما را بی دفاع مقابل برگه امتحان بگذارند
.
.
.
.
باز هم میتوانید...!!!
یوزر و پسورد نود 32 - 26 شهریور 1390-17 سپتامبر 2011
يوزرنيم پسوردها در ادامه مطلب مخصوص اعضاي وبلاگ
یک زن با نام "والتون رد" 18 سال است که ناخن خود را کوتاه نکرده و با ناخنهای به بلندی 10 فوت و 2 اینچ (3.1 متر) در دست چپ و 9 فوت 7 اینچ (2.92 متر) در دست راست بلندترین ناخن جهان را به خود اختصاص داده است .
هنوز مدت زمان زیادی از جدا شدن جنیفر لوپز و مارک آنتونی نمی گذرد که حاشیه های جدیدی وارد زندگی جنیفر شده است. براساس گزارش های منتشر شده جنیفر لوپز با بردلی کوپر قرار ملاقات داشته است.